فرهنگ و آداب و رسوم(بخش دوم - شب یلدا (شب چلّه))
مقدمه
چند هزار سال است که ایرانیان شب یلدا، آخرین شب پاییز را که طولانیترین شب سال است، جشن میگیرند و بزرگ میدارند. این شب که «شب چله» نیز نامیده میشود، در نیم کرة شمالی با انقلاب زمستانی همراه است و به همین علت از آن زمان به بعد طول روز بیشتر و طول شب کوتاهتر میشود. از جمله جشنهای زیبا که از لحاظ سنت، مذهب، تاریخ، زمان و تنوع در شیوة اجرا و سایر جهات دیگر بسیار جالب است جشن شب یلداست. هرچند دربارة زمان آغاز و انگیزة برگزاری و ماندگاری بسیاری از جشنها نمیتوان نظری قطعی داد، اما آنچه همگان بر آن تأکید دارند این است که ایرانیان به خاطر دقیق بودن گاهشماری و تطبیق کامل آن با تقویم طبیعی، دریافتند که کوتاهترین روزها، آخرین روز پاییز یعنی روز سیام آذر و بلندترین شبها، شب اول زمستان یعنی نخستین شب دیماه است. اما بلافاصله پس از این بلندترین شب سال، از آغاز دی، روزها به تدریج بلندتر و شبها کوتاهتر میشود. خورشید هر روز بیشتر در آسمان میپاید و نور و گرمی نثار میسازد، به همین جهت آن شب را «یلدا» نامیدند.
- یلدا و ریشههای آن:
واژة یلدا سریانی (سوریانی) و به معنی ولادت خورشید (مهر، میترا) خدای پیمان و خدای راستی که خدایی ایرانی است تعلق دارد و رومیان (یونان قدیم) آنرا «ناتالیس اینویکتوس» یعنی روز «تولد مهر شکست ناپذیر» نامند. ریشههای یلدا در جشنهای دیگرِ یونان باقی مانده که مهمترین آنها جشن «ساتوران» یا (کیوان) است. بر اساس پارهای اعتقادات، حضرت عیسی مسیح در این شب به دنیا آمده است. اما ایرانیان این شب را شب میلاد ائمه مهر )میترا( میپنداشتند و به همین خاطر آنرا جشن گرفته، پایکوبی میکردند و آتش میافروختند. آنگاه، سفرهای رنگین که «میزد»(Myazd) نام داشت، میگستردند. «میزد» نذری یا ولیمهای بود که غیر از نوشیدنی، گوشت، نان، شیرینی، حلوا و آجیل (یا به گفتة زرتشتیان، لرک (Lork از واجبات آن بود. افزون بر این، آلات و ادوات نیایش مانند آتشدان، بخوردان، عطردان، بَرَسم (Barasm) و انواع میوهها در این «میزد» قرار داده میشد.
- پیشینة تاریخی شب یلدا:
از آنجا که در آیین میترائیسم، ستارگان و خورشید دارای الوهیت بودند، پس تولد مهر بایستی در یک حادثة نجومی در طول سال رخ میداد. در پرستشگاههای مهری، روز 25 دسامبر (چهارم دیماه) روزی است که تولد میترا و تجلی فروغی نوین را جشن میگیرند. 25 دسامبر را زمانی میدانستند که از آن به بعد روزهای زمستان طولانی میشوند (انقلاب زمستانی) و خورشید بیشتر در آسمان است، پس باید میترا در چنین زمانی متولد شود. سابقة شب یلدا یا چنانکه امروزه معروف است، شب چله، چندین هزار سال در ایران باستان سابقه داشته است. سیام آذر یا 21 دسامبر کوتاهترین و بلندترین شب را در طول سال دارد اما بلافاصله پس از آغاز دی، روزها به تدریج بلندتر و شبها کوتاهتر میشود. بنابراین این شب را یلدا یعنی تولد خورشید شکستناپذیر که همان ایزد مهر بود، نامیدند.
در برهان قاطع، ذیل واژة یلدا چنین آمده: یلدا کلمهای است «سریانی» به معنای میلاد عربی که شب اول زمستان و شب آخر پاییز است (اول جُدی و آخر قوس) و آن در تمام سال درازترین شبها است و یا نزدیک به آن شب، آفتاب به برج جدی تحویل میکند و گویند آن شب به غایت شوم و نامبارک است و برخی گفتهاند شب یلدا، یازدهم جدی است.»
ابوریحان بیرونی مینویسد:
بیرونی دی ماه که آنرا خورماه نیز میگویند و نخستین روز پس از این شب را به خرم روز تعبیر میکند یعنی روزی که نور از حد نقصان به حد زیادت خارج میشود و قدرت آدمیان رو به افزونی مینهد و پریان به فنا میافتند. وی نامی از شب یلدا نمیبرد اما مینویسد که صبح پس از شب یلدا، جشن ویژهای برگزار میشده است که در آن پادشاهان ایرانی با جامة سپید، در بیابانها بر فرشهای سپید مینشستند و بدون قراول اجازه میدادند که هر یک از مردمان، از وضیع و شریف با ایشان گفتگو کنند. در این روز به گفتة بیرونی پادشاهان با دهقانان و برزگران همسفره میشدند و خود را برادر این کسان میشمردند.
- یلدا در میان ملل و ادیان دیگر:
در دوران قدیم مصریها نیز به مانند ایرانیان در این روز جشن فصل بذر را برپا میکردند که با الهام از این جشن ایرانی مصریها خانههایشان را تزئین میکردند و جنگ و خشونت در این روز فراموش میشد، همه در کنار هم جمع میشدند، پولدار و فقیر و بردهها. از نکات جالب این مراسم این است که فرزندان در این روز سرپرست خانواده بودند و در همین حال تا صبح شمع روشن میکردند تا تاریکی و ظلمت فرار کند.
- یهودیان هم مراسمی کمابیش شبیه مراسم چله دارند. آنان جشنی برپا میکنند که «ایلانوت» (جشن درخت) خوانده میشود. در این جشن، آنان با روشن کردن شمع به نیایش میپرداختند.
- آشوریان نیز شب یلدا را گرامی میدارند و با آجیل مشکلگشا و نشستن تا پاسی از شب، جشن میگیرند و بعضیها حتی فال حافظ هم میگیرند.
- در جنوب روسیة، هنوز هم مراسم و جشنهای مشابهی به مناسبت چله برگزار میشود. پختن نان، شیرینی محلی شبیه موجودات زنده، بازیهای محلی، کشت و بذرپاشی تمثیلی، پاشیدن گندم در محوطة حیاط، ترانه، رقص، آواز و قربانی کردن جانوران از آئینهای مخصوص این جشن است. به این ترتیب، میتوان گفت که آئین شب یلدا (یا شب چله) با اندک تفاوتهایی در غالب فرهنگهای ملل و ادیان دیگر نیز رواج دارد.
- جشن یلدا و آئینهای آن در ایران امروز:
جشن یلدا در ایران امروز با گرد هم آمدن و شبنشینی تمامی اعضای خانواده و فامیل برگزار میشود. در این شب، فالگرفتن با دیوان حافظ مرسوم است. اعضای خانواده با انتخاب و شکستن گردو، از روی پوکی یا پُر بودن آن، آیندهگویی هم میکنند. برخی پژوهشها عمر جشن شب یلدا را هفت هزار سال نوشتهاند؛ یعنی هفت هزار سال پیش نیاکان ما به دانش گاهشماری دست پیدا کرده، دریافته بودند که نخستین شب زمستان، بلندترین شب سال است و از اینرو، این شب از همان اوان در میان ایرانیان جشن گرفته میشده است. در مناطق مختلف ایران، بر اساس منطقة جغرافیایی و آداب و رسوم آن منطقه، گونههای متنوعی از تنقلات و خوراکیها مورد استفاده قرار میگیرد؛ اما هندوانه تنها میوهای است که در خانوادههای همة مناطق آنرا مصرف میکنند؛ زیرا شمار زیادی از مردم بر این باورند که اگر مقداری هندوانه در شب یلدا خورده شود در سراسر زمستانی که در پیش دارند سرما و بیماری بر آ نها غلبه نخواهد کرد و در تابستان، آن فرد در میان گرمای سوزان تشنه نخواهد شد. انار در سفرة شب یلدا نماد شادی و زایش است. آجیل شب یلدا شامل: پسته، بادام، گردو، فندق و در بعضی مناطق کشور از میوههای خشک نیز به عنوان آجیل شب یلدا استفاده میشود که همة اینها جنبة نمادین دارند و نشانة برکت، تندرستی، فراوانی و شادکامی هستند.
جشن یلدا در برخی از استانهای ایران
یلدا، همانگونه که گفته شد، یک آئین ملی و کهن است که در سرتاسر ایران اسلامی گرامی داشته میشود و تقریباً در همهجای ایران مشترک است. لکن به دلیل پهناوری ایران و رواج خرده فرهنگهای گوناگون در این گسترة پهناور، گاهی به آدابی برمیخوریم که فقط ویژة یک منطقة خاص هستند، که در ادامة مطلب به برخی از این ویژگیهای خاص و متفاوت اشاره خواهد شد.
- استان آذربایجان شرقی: به عنوان یکی از خطههای زرخیز ایران زمین برای زنده نگه داشتن این شب بیادماندنی برای خود آداب و رسوم ویژهای دارند. اکثر مردم آذربایجان شرقی در شب یلدا «چیلله قارپیزی» (هندوانه چله) میخورند و معتقدند با خوردن هندوانه، لرز و سوز سرما به تنشان تأثیر نداشته و اصلاً سرمای زمستان را حس نمیکنند.
- در برخی از روستاهای منطقة هشترود و چاراویماق، شبنشینی در خانة یکی از بزرگان طایفه و خانواده برقرار میگردد و در برخی، شبهای چله را بین خانوادهها، تقسیم میکنند بدین ترتیب که در روستاهای کمخانوار، مراسم از اولین خانة ده شروع شده به ترتیب ادامه مییابد و در روستاهای با خانواده بیشتر، این ترتیب به صورت محلی یا کوچه به کوچه برقرار میشود. رسم غالب بر این است که شب چله را با صرف هندوانه و خشکبار و انار سپری کنند که هندوانه از سرمای زمستان در امان میدارد و خشکبار یعنی کشمش و گردو موجب گرمایی مزاجها در برابر سرما و سردی است و چون چلة کوچک رخت بر میبندد بهمنماه به پایان میرسد. سخنی به کنایه در زبان مردم منطقه رایج است که میگویند «چاریخ پاتاواسین باغلاوی» یعنی با پایان دو چله از زمستان، سرما کفش و کولة خویش را جمع کرده تا سال دیگر خداحافظی میکند.
- در تبریز نیز در موسم یلدا «عاشیقها» مینوازند. عاشیقها خنیاگران محلی هستند که اشعار و موسیقی آنان برگرفته از موسیقی مردمی است. آنها در حین اجرای برنامه داستان میخوانند، فیالبداهه شعر میسرایند و ساز میزنند. همچنین مردم تبریز در شب یلدا پوستهای میوه و اشغالها را در آب روان ریخته و این رفتار را خوب و خوش یمن میدانند. بعد از خوردن تنقلات و میوه در سابق بزرگان خانواده به نقل حکایات و داستانهایی از حماسههای ملی این سرزمین نظیر، اصلی و کرم، بایاتی خواندن و ضربالمثل پرداخته و تا پاسی از شب به صحبت و گفتگو مشغول میشوند. زنان معمولاً تا پایان چلة کوچک خانه تکانی نمیکنند و اعتقاد دارند اگر در طول این دو چله کسی خانه تکانی کند، چله او را نفرین میکند و اگر چله کسی را نفرین کند به نکبت و بدبختی گرفتار میشود.
- استان آذربایجان غربی: از قدیمیترین رسمهای منطقه آذربایجان غربی در شب چله برگزاری جشن خدر نبی و قورتولوش بایرامی (عید نجات) است که ریشه در باورهای ایرانیان باستان دارد که تا حدودی از بین رفته ولی خاطرات آن هنوز در اذهان مادربزرگها و پدربزرگها به جا مانده است. در عید خدر نبی جوانان دم بخت هر روستا حبوباتی نظیر نخود، گندم، ذرت، تخم هندوانه و خربزه از منازل اهالی روستا جمع میکردند و پس از پختن و خشک کردن، همراه نمک در هاون میکوبیدند که در اصطلاح محلی «قووت» نامیده میشود. هر یک از جوانان به اندازه هفت ناخن از این قووت را زیر زبان خود گذاشته و میخوابیدند و خوابهایی که میدیدند توسط بزرگترها تعبیر میشد. همچنین دختران دم بخت از حبوبات جمعآوری شده آش پخته و بین همسایهها تقسیم میکردند. که در واقع نوعی نذری برای باز شدن بختشان بود.
- در شهرهای نقده، پیرانشهر، اشنویه و مهاباد که از مناطق کردنشین آذربایجان غربی هستند در شب یلدا بیتخوانها به خواندن بیت کردی میپردازند و جوانان هم ضمن تناول میوهها و آجیلهای تهیه شده به جوراببازی و فنجانبازی سرگرم میشوند. آنها براین باورند که شب یلدا بدون برف و باران رونقی ندارد و بارش برف و باران در این شب را نشانة پربرکتی سال آینده میدانند.
- مردم شهرستان تکاب اعتقاد دارند که اگر در این شب هندوانه بخورند گرمای تابستان آنها را اذیت و آزار نخواهد کرد. در این شب نباید کسی از خانه بیرون برود و یا به سفر برود، چرا که تا سال آینده در سفر خواهد ماند. همچنین در شب چله، گندم برشته روی بام خانه میریزند و معتقدند که با این کار سالی که میآید سال پر برکتی خواهد شد. دختران و زنان در این شب دستهایشان ر ا حنا میبندند و شب زنده داری میکنند. غذایی که در این شب میخورند آش کشک است که به آن مقداری نخود و سبزی اضافه میکنند و در اصطلاح محلی به آن کاچی «KAĈI» میگویند. جوانانی که نامزد دارند بالای بام خانة نامزدشان میروند و شترکهایی را که درست کردهاند، با پارچههای قیمتی تزئین کرده و آنرا به نخی میبندند و از هواکش بام خانه پایین میاندازند. اهل آن خانه که با این رسم آشنا هستند در خورجینکی که روی شتر هست چیزهای خوردنی میریزند و میگویند: «چک یوخاری، آلاه مطلبوی وئرسین» یعنی بکش بالا خدا مطلبت را برآورده کند. بعد بالای بام دیگری میروند و شترکهایشان را از روزن سقف پایین میاندازند و به عنوان شیرینزبانی مثلهایی به زبان میآورند از این قبیل: مشک کرهدار، مودار درآمد یعنی تقلبی درآمد.
- در خوی مردم از غنی و فقیر لازم میدانند پشمک هدیه بدهند و این کار، گویا به مناسبت شباهت پشمک با برف است. خوردنیهایی که باید توی سینی شبچله باشد عبارت است از: یک بشقاب پشمک، یک بشقاب حلوا، یک عدد هندوانه، یک عدد خربزه، شام هم برنج تهیه میکنند و کسانی هم که وسعشان میرسد پلومرغ میخورند یا قرمهسبزی درست میکنند. بعد از شام هم پدر خانواده شروع میکند به تقسیم کردن خوردنیها. برای دخترهایی که نامزد دارند از طرف نامزدشان خوانچهای که در آن دوازده بشقاب خوردنی هست میفرستند. این دوازده بشقاب عبارتند از: یک بشقاب پشمک، یک بشقاب میلاخ، یعنی انگور نیمه خشک، که درست کردن آن در آذربایجان معمول است. یک عدد هندوانه، خربزه، یک بشقاب هم انار، و در بقیه بشقابها هم بسته به توانایی خانوادهها خلعتی تهیه میکنند و در خوانچه میگذارند. در وسط بقچة خلعت معمولاً جای پیراهن عروس و طلاجات است و در دو طرف بقچه یک هندوانه و یک خربزه نیز میگذارند و روی آنها را با ملافهای میکشند و به حمالی میدهند که به خانة عروس ببرد. پدر و مادر دختر با احترام زیاد خوانچه را در اتاق پذیایی میگذارند و انعامی هم به حمال میدهند و او را مرخص میکنند. بعد مادر عروس، دوستان و آشنایان خودشان را خبر میکند که بیایند خوانچهها را ببینند. دوستان و آشنایان هم میآیند و میبینند و شور شادی میکنند و از خوردنیهای آن میخورند.
در شب چله دخترهایی که تازه به خانه شوهر رفتهاند، پدر و مادر دختر خوانچهای به همین ترتیب به خانه دخترشان میفرستند و عقیدهشان این است که به این و سیله دهان شب چله را شیرین میکنند تا اینکه زمستان به خوشی بگذرد. در بعضی خوانچههایی که برای خانة عروس فرستاده میشود سه جور حلوا میگذارند 1- حلوای کنجد 2- حلوای گردویی 3- حلوای هویج .
-در سیه چشمة ماکو، در شب چله دختر و پسرهایی که با هم همسایه هستند در یک خانه جمع میشوند و فال میگیرند و چله را به در میکنند. تازه عروسها و پیرزنان هم در این مراسم شرکت میکنند. مراسم چله بِدَر دو جور است؛ یکی فال چله بدر که اول صاحبخانه برای مهمانها هدیک (گندم ) را میشویند و میپزند، سپس با نمک و مغز گردو قاطی میکنند و میخورند. جور دیگر قاویرقا نامیده میشود که آن هم گندم برشته شده روی ساج است. بعد از خوردن شبچره بازی چله بدر را شروع میکنند به این ترتیب: یکی از دخترها را که از همه محبوبتر است انتخاب میکنند. این دختر باید تنها برای آوردن آب به سر نهر، قنات یا چشمه برود و در بین راه با کسی حرف نزند و به عقب سرش هم نگاه نکند، حتی عطسه و سرفه هم نکند و ظرف آب را در بین راه به زمین نگذارد و اگر اشتباهاً هر کدام از این کارها را انجام دهد نیتش باطل میشود و باید دوباره از خانه بیرون برود و با تشریفات کامل آب بیاورد. بعد آب را در ظرف دیگری میریزند و دو عدد سوزن که به آنها پنبه بستهاند یکی را که بزرگتر است به نام یک پسر و یکی را که پنبهاش کمتر است و سوزنش کوچکتر، به نام یک دختر به آب میاندازند. سوزنها در سطح آب شناور هستند و اگر به هم بچسبند معتقدند که این دختر و پسر به یکدیگر خواهند رسید و با هم عروسی میکنند. اما اگر سوزنها به هم نچسبند میگویند: اینها نصیب همدیگر نیستند. این فال را در شب اول چلة بزرگ یا شب یلدا و همچنین در شب اول چلة کوچک نیز میگیرند.
- استان اردبیل: در این استان رسم است که فامیل دور هم جمع میشوند و تا نیمه شب با هم به گفتوگو و صحبت میپردازند. هندوانه، انار، تخمه و ماهیپلو از جمله خوراکیهای این شب در استان اردبیل است.
- در مشکینشهر مردم دور کرسی مینشینند و قصههای شیرین میگویند. در این شب کسانی که وسعشان میرسد انگور، سیب، گلابی، خربزه و هندوانه میخورند.
- استان اصفهان: از قدیمالایام آیینهای ویژهای در اصفهان وجود داشته که کم و بیش هنوز هم ادامه دارد. به باور اصفهانیهای قدیم، زمستان به دو بخش «چلة بزرگ» و «چلهکوچک» تقسیم میشد که موعد چلة بزرگ از اول دیماه تا 10 بهمن بود اما «چلة کوچک» از دهم بهمن آغاز میشد و تا سی بهمن ادامه داشت. البته آئین برگزاری شب چله در اصفهان به دو نام «چلهزری» (ماده) و «عمو چله» (نر) تقسیم میشود زیرا از گذشته تاکنون همة موجودات و اشیاء را بر اساس جنس مذکر و مؤنث تقسیم میکردند. اصفهانیها دو شب را به عنوان شب چله به صورت خانوادگی برپا میکردند و آئینهای مخصوص به این شب را بجا میآوردند و با پهن کردن سفرهای با عنوان «سفرة شب چله»، این شب را گرامی میداشتند. هندوانه بهعنوان نمادی کروی که بیرونش سبز و درونش قرمز است، سمبل خورشید محسوب میشود، به عنوان مهمترین میوه بر سر سفرة چله قرار میگیرد. از دیگر بخشهای این آئین در اصفهان قدیم پهن کردن تمام البسه و رختخوابها در هوای آزاد بهویژه در مقابل خورشید با هدف خوش آمدگویی به «عمو چله» و «چله زری» بوده است. از دیگر مراسم مربوط به شب یلدا این بوده که تازه دامادها با هدیه یا خوانچه به خانة عروس میروند.
- آجیل شب یلدا در اصفهان:کشمش، گردو، بادام، قیسی، برگه زردآلو، برگه گلابی، جوزقند، انجیر و خرما.
- میوة شب یلدا در اصفهان: انار، هندوانه، سیب، گلابی انباری (سیبری) است.
- نوشیدنی شب یلدا در اصفهان: بطور معمول چای، شربت و چنانچه برف باشد مخلوط برف و شیرة انگور.
- خوراک شب یلدا در اصفهان: چنانچه مقدور باشد سبزیپلو با ماهی و در غیر اینصورت یکی از غذاهای محلی: مانند کوفته برنجی، گداخته (مواد اصلی آن نوعی خرما به نام خرما خارَک «خرمای نرسیده» و نارگیل است و به دلیل وجود این دو ماده مغذی و مفید، خواص بسیاری داشته و بسیار نیروبخش است.).
- استان بوشهر: مانند دیگر نواحی ایران، این آئین کهن را با رفتن به منزل بزرگان فامیل گرامی میدارند. «هندوانة شب یلدا» در میان مردم بوشهر، معنایی بسیار مهم دارد.
- استان خراسان: با وجود اینکه هرگز واژة یلدا به کار برده نشده و شب چلهنشینی بهکار رفته، با مراسم خاص گرامی داشته میشود. خراسانیها براین باور بودند که هرکسی در شب چله هویج، گلابی، انار و زیتون سبز بخورد، در تابستان سال بعد، از گزند جانوران به ویژه نیش عقرب در امان خواهد بود، در شب چله، هندوانه بیشتر از میوههای دیگر مورد توجه بوده است.
- استان تهران: یکی از اعتقادات مردم قدیم تهران که در شب یلدا نمود بیشتری پیدا میکرد اعتقاد به «بخت گشایی» بوده است. آنگونه که میگویند شغل «پنبهزنی» و افراد پنبهزن در چند روز مانده به این شب کاملاً رونق پیدا میکرده است. حکایت جالبی که در این باره نقل شده این است که خانوادههای دارای دختر دم بخت علاوه بر سپردن تشک و متکاهای خود به پنبهزن هدف خاصی را دنبال میکردهاند. آن هدف هم چیزی به جز اعتقاد به رسم بختگشایی نبوده. نقل است که والدین دختران دم بخت هنگامی که پنبهزن به هر دلیلی دست از کار میکشیده و آنها کمان پنبهزنی را تنها مییافتهاند فوراً دختر موردنظر را از میان کمان عبور میدادهاند و معتقد بودند که بخت دختر همانند زه کمان به زودی گشوده خواهد شد. یکی از سرگرمیهای مردم تهران در دوران قدیم حضور در قهوهخانهها و گوش سپردن به اوراد نقالان و تماشای تردستی و شعبدهبازی بوده است. کسانی دیگر هم گاه به گاه به خانه همدیگر میرفتهاند و تا پاسی از شب گل گفته و گل میشنیدند. اما این حکایات در شب یلدا دامنه گستردهتری پیدا می کرد و مثلاً قهوهخانههای پر از مشتری تا صبح باز بوده و قُلقُل قلیان و سماور این شبنشینی را با شکوهتر میکرده است. در شب یلدا اکثر مردم تهران قدیم ترجیح میدادند که شام را در یکی از همین قهوهخانهها صرف کنند و بعد برای همدیگر قصه بگویند و یا همگی به مراسم شاهنامهخوانی یک نقال گوش بدهند.
- استان سیستان و بلوچستان:مردم استان زاهدان نیز براساس یک سنت دیرینه در شب یلدا در خانة بزرگ قوم خویش گردهم میآیند و به قصههایی که پدربزرگها و مادر بزرگها برایشان نقل میکنند گوش میدهند. برگزاری جشنها و نشستهای خانوادگی همراه با گروهی از اعتقادات اسطورهای، شبی خاطرهانگیز را برای خانوادههای زاهدانی بهخصوص کودکان و نوجوانان فراهم میکند. گفتن قصه، گرفتن فال حافظ، بازیهای دستهجمعی نظیر گل یا پوچ و بیان لطیفه و خاطره را میتوان از سرگرمیهای شب یلدا در این منطقه عنوان کرد.
- استان فارس:سفرة مردم استان فارس در این شب، همچون شب عید نوروز، رنگین است. مرکبات، هندوانه، خرما و رنگینک در سفره به چشم میخورد. اما بخش لاینفک مراسم شب چلة مردم فارس، حافظخوانی است. همچنین در حاشیة این سفره در ظرفی زیبا مقداری اسپند میگذارند و روی آنرا آتش میریزند تا بوی آن در اتاق بپیچد. غذای ویژة سفرة شب یلدا هویج پلو است. شیرازیها معتقدند که عموم مردم یا گرم مزاجند یا سرد مزاج و در شب یلدا آنها که گرم مزاجند باید حتماً انواع خنکیها مانند هندوانه بخورند تا طبعشان برگردد و سرد مزاج شوند و آنها که سرد مزاجند، باید در این شب از انواع گرمیها مانند: خرما، رنگینک، انجیر و ارده شیره بخورند تا مزاج آنها نیز به گرمی برگردد.
- استان قزوین: مردم قزوین با رفتن به منزل بزرگترها، شب یلدا را جشن میگیرند. به عقیدة کهنسالان، آوردن میوههای مختلف خشکتر و میوههای سرخفام که به «شبچهره (شبچره)» معروف است، همراه با خوراکیهای دیگر شگون داشته و زمستان پر برکتی را نوید میدهد. در بعضی مواقع که مادربزرگها در آوردن تنقلات تأخیر میکردند، کوچکترها شعر «هر که نیارد شبچِرِه - انبارش موش بِچَرِه» سر میدهند، که مادربزرگ در آوردن «شب چره» تعجیل کند. در این شب اغلب مردم قزوین با خوردن سبزی پلو با ماهیدودی و سپس هندوانه، انار، انواع تنقلات از جمله کشمش، گردو، تخمه، آجیل مشگلکشا و انجیر خشک، شبنشینی خود را به اولین صبح زمستانی گره میزنند. به عقیده و باور مادربزرگهای قزوینی اگر در این شب ننه سرما گریه کند باران میبارد، اگر پنبههای لحاف بیرون بریزد برف میآید و اگر گردنبند مراوریدش پاره شود تگرگ میآید. یکی دیگر از آداب و رسوم شب یلدا در این استان فرستادن «خوانچة چله» از سوی داماد به عنوان هدیة زمستانی برای عروس است. در این خوانچه پارچه، جواهر، کلهقند و چند نوع میوه مثل گلابی هندوانه، خربزه، سیب، به با تزئینات خاصی برای عروس فرستاده میشود.
- استان کرمان: مراسم شب یلدا در میان مردم استان کرمان با افسانة «قارون» که در لباس هیزمشکن برای خانوادههای فقیر تکههای چوب میآورد، همراه است. این چوبها به طلا تبدیل میشوند و برای آن خانواده، ثروت و برکت بههمراه میآورند. این یک افسانة بسیار کهن ایرانی برای شب یلدا در استان کرمان است.
- استان کردستان:در مناطق کردنشین مردم سنندج از سه ماه مانده به زمستان انگور و بادامی را روی شاخههایی از چوب یا طناب از سقف اتاقی خنک میآویزند، تا شب یلدا به همراه سیب و گلابی تناول کنند. بیشتر خانوادههای سنندجی هم چند عدد خربزه برای استفاده در این شب در ترشی میاندازند و در شب یلدا به جای هندوانه استفاده میکنند و انجام این کار را بیحکمت نمیدانند. خانوادههایی هم که دختر تازه عروس دارند در شب یلدا خوانچهای پر از میوه، شیرینی و آجیل به همراه خربزة ترشی برای دخترشان میفرستند. اگر دختری نامزد شده باشد نظیر این هدیه را از خانوادة داماد دریافت میکند.
- استان کرمانشاه:از شهرهای باستانی و کهن ایران زمین است، شب یلدا از جایگاه ویژهای در میان مردم این سامان دارد و همواره با مراسم زیبا و با شکوهی همراه است. مردم استان کرمانشاه براساس آئینی کهن در این شب بیدار میمانند تا با شعر خواندن، قصه گفتن، فال حافظ گرفتن و آجیل خوردن با مادر جهان در زادن خورشید همراهی و همدردی کنند. میوههایی نیز در این شب خورده میشود که به گونهای نمادین از خورشید است مانند: هندوانه سرخ، انار سرخ، سیب سرخ و یا لیموی زرد، قصههایی از عشق جاودانه شیرین و فرهاد، رستم و سهراب، حکایت حسین کرد شبستری و خواندن اشعار زیبا و دلنشینِ شامی کرمانشاهی در گذشته نقل مجالس شب یلدا در کرمانشاه بود. آن روزها افراد فامیل بنا بر رسمی دیرینه به خانة بزرگترین فرد فامیل که معمولاً پدربزرگ و مادربزرگ بودند میرفتند و با تکاندن برفهای زمستان از لباسهایشان در گرمای آرامشبخش کرسی فرو میرفتند. افراد فامیل بر سر یک سفره باهم شام میخوردند و بر روی سفرة مخصوص این شب خوردنیهای متنوعی چیده میشد. خوردنیهایی از قبیل آجیل، راحت الحلقوم، مشکلگشا، شیرینی محلی بهخصوص نان شیرینیهای معروف مثل: نان پنجرهای، کاک و نان برنجی و میوههایی چون انار، سیب و هندوانه، که نگین این سفره بود. یکی از آداب زیبایی که در شب یلدای استان کرمانشاه وجود دارد گرفتن فال حافظ است و مردم با اعتقادات خاص خود، رهنمودهایش را چراغ راه مشکلات خود در زندگی قرار میدهند. همچنین دختران دم بخت با این کار از باز شدن بخت خود در آن سال خبری میگرفتند.
- استان گیلان: مردم گیلان هندوانه را برای شب یلدا هرطور که شده، فراهم میکنند. آنها معتقدند هرکس در شب یلدا هندوانه بخورد، در تابستان احساس تشنگی نمیکند. مردم شهرها و روستاهای شرق گیلان در شب یلدا هنگام بریدن هندوانه شعری را با مضمون «امشب شب چله/ خانم جیر (زیر) پله/ چاقو بزنیم/ هندوانه کله (سر)» میخوانند. «آوکونوس» یکی دیگر از خوردنیهایی است که در این منطقه در شب یلدا رواج دارد و به روش خاصی تهیه میشود. در فصل پاییز، ازگیل خام را در خمره میریزند، خمره را پر از آب میکنند و کمی نمک هم به آن میافزایند و در خمره را میبندند و در گوشهای خارج از هوای گرم اطاق میگذارند. در گیلان در خانوادههایی که در همان سال پسرشان را داماد یا نامزد کردهاند رسم است که طبقی برای خانواده نوعروس میفرستند. در این طبق میوهها و خوراکیها و تنقلات ویژه شب چله به زیبایی در اطراف آن آراسته میشود و در وسط طبق هم یک ماهی بزرگ (معمولاً ماهی سفید) تازه و خام همراه با تزئین سبزیجات قرار میگیرد که معتقدند باعث خیر و برکت و فراوانی روزی زوج جدید و همچنین سلامت و باروری نوعروس میگردد.
- استان لرستان: در این استان مردم در شب چله «گندم شیره» میخورند و آن گندمی است که در شیره میخیسانند و زردچوبه و نمک را با آن مخلوط میکنند؛ سپس آنرا روی ساج برشته میکنند و با خلال بادام، گردو، کشمش، سیاهدانه و کنجد مخلوط کرده و میخورند.
- استان مازندران:مردم به منزل بزرگترها رفته، با شبنشینی، گرفتن فال حافظ و شاهنامهخوانی، به خوردن تنقلات و میوه، بهویژه هندوانه، انار و ازگیل میپردازند و با صحبت پیرامون موضوعات مختلف شب را به صبح میرسانند.
- استان مرکزی:با توجه به قدمت و تاریخ کهن خود، سرشار از آداب و رسوم، عقاید مذهبی و اجتماعی است. آئین شب یلدا در استان مرکزی از دیر باز در سه شب متوالی با عناوین شب «چلهبزرگه»، «چله وسطی» و «چلهکوچیکه» برگزار میشده و خویشان و دوستان سفرهای از مهر را میگشودند و از هر دری سخنی میگفتند. یکی از آئینهای ویژه یلدا، در استان مرکزی دیدار و بزرگان و سالخوردگان فامیل بوده است. در شبهای چله افراد فامیل در محفلی صمیمی دور کرسی چوبی جمع میشدند و به قصههای بزرگترها گوش میدادند. زنان و دختران روستایی در گرگ و میش شبهای چله در تکاپو و هیجانی خاص ملزومات غذا و تنقلات ویژة این شب را مهیا میکردند و برای گذران ساعات خوش در کنار فامیل لحظهشماری میکردند. آنان در سینیهای قدیمی مسی در فضای دوده گرفتة آشپزخانههای قدیمی، انواع میوه و تنقلات به ویژه هندوانه، انگور، تخمه، نخودچی کشمش و خرما را مهیا میکردند. در این شب استثنایی پس از صرف شام و خواندن دعای شکر در پای سفره، همگان در کنار هم، از شادیها و غمها، موفقیتها، اعتقادات، امیدها و بیمهاشان میگفتند. بزرگترها و ریشسفیدان فامیل در این شب علاوه بر خواندن اشعار حافظ، سعدی و فردوسی خاطرات و داستانهای کهن ایران زمین را برای اعضای خانواده نقل میکردند. در شب یلدا، بزرگترها با کودکان هم بازی میشدند، «پُر یا پوچ»، دزد بازی و مشاعره از جمله بازیهایی است که در شب چله در مناطق مختلف استان مرکزی با مشارکت همة اعضای خانواده رواج داشت. یکی دیگر از مراسم شب چلة مردم این استان کشتن گوسفند مخصوصی به نام «اتلیک» است. روستاییان این نوع گوسفند را در فصل تابستان از بین گوسفندان خود جدا میسازند و به خوبی آنها را پروار میکنند تا برای زمستان خوب چاق و فربه شوند. به محض این که زمستان فرا رسید، گوسفندان پروار را سر میبرند و از آن غذای بسیار لذیذی برای شام شب چله تهیه میکنند. این شام را در اصطلاح محلی «اتلیک شامو» مینامند. در ضیافت این شام معمولاً هر خانواده همسایهها و بستگان نزدیک خود را دعوت میکند. این رسومات تا ۵۰ سال پیش در شهر اراک و سایر مناطق استان مرکزی به شکلی فراگیر وجود داشت اما اکنون به ندرت میتوان چنین جلوههایی را به چشم دید.
- استان همدان: مردم این استان در این شب فالی میگیرند که به «فال سوزن» معروف است. در این مراسم زنی مسن شعر میخواند، دختربچهای پس از اتمام هر شعر، بر یک پارچة آبندیده و نبریده، را سوزن میزند و مهمانها که دور تا دور اتاق نشستهاند، به ترتیب نشستن، شعرهای پیرزن را فال خود میدانند. در دیگر شهرهای این استان، مانند تویسرکان و ملایر نیز مراسمی از همین دست برگزار میشود.
ضرورت ثبت جهانی یلدا:
نزدیک بودن زمان برپایی Christmas یا جشن میلاد مسیح (25 دسامبر) و جشن یلدا (21 دسامبر) و مشابهت سنتهای این آئینهای زیبا نشان از همدلی همة مردمان زمین با هر دین و آئین است. پس شناسایی بهتر و ثبت این جشن کهنسال به عنوان میراث مشترک بشری ضمن اینکه میتواند آنرا به همة ملتهای جهان بیشتر بشناساند، امکان حفظ ارزشهای جهانی نهفته در این جشن و انتقال بهتر آنرا به نسلهای بعدی بشر فراهم خواهد آورد.
منابع و مآخذ:
1- شایستهرخ، الهه، «جلوههای آیینی شب یلدا در فرهنگ مردم ایران (به انضمام حکایات اسطورهای و تقویم زمستانی)»، مرکز تحقیقات صدا و سیما، 1391
2- نورایی، ابوالفضل، «شب یلدا، تاریخچه، فلسفه، آئینها و مراسم (در ایران و جهان)»، فصلنامه خانوادة صف، شمارة 66، آذر 1392، ص 3؛ روحالامینی، محمود، «آئینها و جشنهای کهن در ایران امروز»، تهران: آگاه، 1376
3- سعادتی، فرزانه؛ امیر محرّری، «تأثیر جشنهای آئین مهر در فرهنگ ایران و جهان»، فصلنامة تخصصی فقه و تاریخ تمدن دانشگاه مشهد
4- بیرونی، ابوریحان، «آثار الباقیه»، ترجمة اکبر دانا سرشت، تهران: ابن سینا، 1352
5- احمدی، کیانمهر، «یلدا؛ جشن تولد خورشید»، ماهنامة گردشگری
6- باقریان، نجمه، گذری بر آئین شب یلدا، ماهنامة پیام زن، شمارة 261، آذر 1392
7- علّامی، احد، هشترود و دانشوران، با مقدمة دکتر امیر شقاقی، تبریز: ستوده، 1390
8- انجوی شیرازی، سید ابوالقاسم، «زمستان»، جلد دوم، انتشارات امیرکبیر، 1379
9- افشار سیستانی، ایرج، «شناخت استان خراسان»، تهران: هیرمند، 1378
10- تورج پارسی؛ شاهین سپنتا، «جشن یلدا در فرهنگ ایران»، نشریه داخلی، شمارة 57، آذر و دی 1387
11- دیوان ناصرخسرو، چاپ تهران
12- حواشی دکتر معین بر برهان قاطع، جلد 4، چاپ زوار
13- هاشمی، علی، «شب زایش طبیعت»، ماهنامه گزارش، شماره 241، آذرماه 1391
14- www.irandeserts. com
م: معاونت پژوهشی بنیاد ایران شناسی- دبیرعلمی: شیوا باقری
فعلا چغندر و کدوش ارزونه که همان هم غنیمته !!!!