یک بیماری اجتماعی " بدبینی نسبت به آینده"
یک بیماری اجتماعی
" بدبینی نسبت به آینده"
آب از آب تکون نخواهد خورد.
هزار وعده خوبان یکی وفا نکند.
بخور فردا معلوم نیست همین هم گیرت بیاد.
الان من هستم کمکت کنم فردا ممکنه من نباشم .
هرچیزی اومد اولش خوبه بعد خراب میشه اولیش را بخر.
دیپلمه های قدیمی از لیسانسیه های امروزی باسوادترند.
به جملاتی بالا قدری بیشتر بیندیشیم:
با این همه پیشرفت تکنولوژی، افزایش سطح بهداشت، لباس های شیک تر، محصولات بهتر، غذاهای متنوع تر، مدارس بیشتر، حمل و نقل آسان تر، درمان پذیری افزون تر و اینترنت سریع تر نسبت به گذشته این همه بدبینی نسبت به آینده به چه دلیل است؟
پاسخ دقیق را نمی دانیم شاید تجربه جامعه ما این بوده که ما به سمت بهبود پیش نمی رویم. شاید عدم قطعیت های ناشی از خشکسالی و جنگ که هزاران سال بر سر ایرانیان رفته است ما را چنین کرده است. اصولا نگاه ما به تاریخ و گذشتگان هم همیشه این بوده است که دیگر افتخارات ما تکرار نخواهد شد. مثلا می گوییم ابوعلی سینا تکرار نشدنی است. در حوزه کشورداری، مفاخر علمی، مراجع تقلید چنان از گذشتگان صحبت می کنیم که احساس می کنیم هیچگاه در آینده چنان موفقیت هایی ظهور نخواهند کرد. تا جایی این بدبینی نفوذ کرده است که خوش بینان، انسان های کم عقل و سفیهی به نظر می رسند.
در هر صورت ما دلیل آن را نمی دانیم، آنچه می دانیم اینست که این بدبینی به آینده پشتش یک تجربه تاریخی است. ما این را می دانیم که بیماریم! و این بیماری ما را خانه نشین کرده است اگر نگویم فلج کرده است.
یک پیشنهاد کاربردی:
اما چه می توان کرد؟ به نظر می رسد مهم ترین ابزار یک جامعه برای تغییر نگاه نسبت به آینده، رسانه های جمعی باشند. مثلا شما کافیست سریال های آسیای شرقی را ببینید، داشتن نگاهی مثبت به آینده آن هم در شرایط بحرانی و تلاش دیوانه وار برای ساختن آن، وجه مشترک آنان است. این ابزار فعلا از دسترس ما خارج است که نه صدا و سیما و نه روزنامه ها به چنین اموری نمی پردازند که اولی بیشتر به برنامه های مخدر(طنزآلود) و تبلیغات لوازم آشپزی روی آورده است و دومی نیز افق پروازش در حد همین اخبار دیروز و امروز است. تنها جایی که می شود به آن امید بست خود «ماییم» و دو کار می توانیم بکنیم:
1- ببینیم که از گذشته تا به امروز چه پیشرفت هایی کرده ایم و نشان دهیم که هر چه جلوتر می رویم اوضاع برخلاف بدبینی ما رو به پیشرفت است و این را در شبکه های اجتماعی گسترش دهیم تا زمانی که این مساله به کتاب های دبستان و دبیرستان نفوذ کند.
2- واژه ها، جملات، ضرب المثل های منفی را از گفتار خود حذف کنیم. دلیل تداوم این بیماری مزمن (بدبینی نسبت به آینده) خوراکی هایی است که می خوریم یعنی همان گفتارهایی که می گوییم و می شنویم ما ایرانیان را مریض کرده است و تنها راهکار تغییر رژیم غذایی (گفتار و شنیدار) ماست.
سخن پایانی اگر این نوشته را نپسندیدید، خویشتن داری کنید و قبول کنیم وجود دیدگاه های متفاوت نشانه زنده بودن جامعه است.
منبع: کانال مدیریت و رهبری